ابوالحسن در نیشابور زاده شد و در همانجا به تحصیل علوم دینی پرداخت و سپس در بلخ نزد ابوزید بلخی به تحصیل فلسفه پرداخت. پس از مرگ استاد به چاچ رفت و نزد ابوبکر قفال، فقه و کلام آموخت و سپس به بخارا بازگشت و کتاب معروف خود السعاده و الاسعاد را نوشت . در فاصله سالهای ۳۵۲ -۳۴۲ در نیشابور ساکن بود و حدود سال ۳۵۳، ۵ سال ساکن ری شد و به آموزش و نوشتن مشغول بود. ظاهرا در همین شهر ابوعلی مسکویه، مورخ نامدار در خدمت او بوده، ابوالحسن در ری از حمایت ابوالفضل بن عمید وزیر آل بویه و فرزند و جانشین او ابوالفتح برخوردار بود.
دو گزارش از سفر او به بغداد در تذکرهها آمدهاست: نخستین سفر، پیش از ۳۳۵ ق، ابوالحسن عامری در بغداد با بیاعتنایی دانشمندان روبهرو شد و آزردهخاطر به زادگاهش بازگشت.
در سفر دوم ابوالحسن عامری به بغداد، در مصاحبت ابوالفتح بنعمید، مناظرهای میان او و ابوسعید سیرافی اتفاق افتاد. وی در مجلسی که علمای بسیاری حاضر بودند آغاز سخن کرد و از ابوسعید درباره <طبیعت باء بسمالله> پرسید و ابوسعید که در پاسخ فرومانده بود، سخت بر ابوالحسن تاخت.
ابوالحسن علاوه بر ابوزید بلخی نزد ابوالفضل بن عمید درس خواندهاست. در میان کسانی که از او دانشآموختهاند، افزون بر ابوعلی مسکویه، ابوحیان توحیدی و مانی مجوسی نام میبرد. ابوالقاسم کاتب نیز مدتها ملازم او بوده و ابوحیان توحیدی و علیبن حسین هندو از دبیران دیوان عضدالدوله نیز در زمره شاگردان او بوده و از او فلسفه آموختند. برخی ابوالحسن را به دلیل مشرب زیدی استادش- ابوزید بلخی- فیلسوف زیدی یاد میکنند که فلسفه و دیانت را ملازم و مساوق یکدیگر میدانست. ابوالحسن به دلیل اعتقاد به قدم عالم و نیز کلامش در هیولی و صورت و زمان و مکان، به الحاد متهم شد. ارگون در اینباره مینویسد: ا
بوالحسن رشک دانشمندان پایتختنشین را برانگیخت، چه آنان میترسیدند که با حضور این شهرستانی زمخترفتار که با دانش و فضیلت خود احترام همگان را برمیانگیخت، از عنایات امیر محروم شوند.[۱]
او علاوه بر اینکه در فلسفه صاحبنظر بوده و تالیفاتی دارد، در باب اخلاق و دین نیز تحقیق و بررسی کرده و آثار ارزشمندی را پدید آوردهاست.
- الاعلام بمناقب الاسلام [۲] : ابوالحسن در این کتاب از مقام و منزلت دین اسلام سخن گفتهاست. غلامحسین ابراهیمی دینانی درباره این اثر مینویسد: « کتاب الاعلام ابوالحسن عامری از جهت سبک و روش کمنظیر بوده و احتمالا پیش از او کسی بدین سبک و سیاق کتابی ننوشتهاست.»
- الامد علی الابد [۳] : این کتاب حاوی اندیشههای تازهای از عامری درباره صفات اضافیه و سلبیه خداوند است. ابوالحسن در اینباره، تبدل اضافات را در خداوند جایز ندانسته و معتقد است اختلاف اضافات در مورد باریتعالی موجب اختلاف حیثیات در ذات مقدس او خواهد بود و اختلاف حیثیات سبب تکثر میشود. متفکران بعدی هم چون قطبالدین شیرازی در شرح حکمهالاشراق شیخ شهابالدین سهروردی راجع به صفات اضافیه و سلبیه خداوند به تفصیل سخن گفته و همان مطالبی را که ابوالحسن عامری در آثار خود مطرح کرده آوردهاست، اما شگفت اینکه وی این مطالب را منسوب به سهروردی کرده و مدعی شدهاست که پیش از سهروردی هیچیک از متفکران بدینگونه سخن نگفتهاند. در حالی که صدرالدین شیرازی این سخن قطبالدین را نقد کرده و میگوید: «این مطالب را در الامد ابوالحسن دیدهام که آنها را به انباذقلس نسبت دادهاست.»
- التقریر لاوجه التقدیر :درباره فلسفهاست.
- السعاده و الاسعاد فی السیره الانسانیه[۴]:ابوالحسن این کتاب را به مباحث اخلاق و سیاست اختصاص دادهاست.
- الفصول فیالمعالم الالهیه
- القول فیالابصار و المبصر
- الإتمام لفضائل الأنام
- الفصول الربانیة فی المباحث النفسانیة
- النُّسک العقلی
- شروح علی کتب أرسطو
:: موضوعات مرتبط:
مطالب فلسفی ,
,